این فیلم درباره رئیس پر افتخار اداره آگاهی ( که بعدها به عنوان FBI شناخته شد ) به نام «جی. ادگار هوور» است. «جی. ادگار» ( لئوناردو دیکاپریو ) در سال 1924 به ریاست FBI برگزیده شد و به مدت 48 سال این سمت را در اختیار داشت. وی در این مدت توانست امنیتی قابل قبول در ایالات متحده بوجود بیاورد که تحسین فراوان مقامات را درپی داشت. اما در عین حال شایعاتی هم مبنی بر اینکه «جی. ادگار» تمایلات همجنس خواهانه ای هم دارد منتشر شده بود که این مسئله هرگز مشخص نشد. این فیلم به بخش هایی ناشناخته از زندگی «جی. ادگار هوور» می پردازد.
بعد از جنگ های داخلی امریکا برای تحویل یک فرد اعدامی جایزه ای گذاشته اند. حال فردی تصمیم به تحویل دادن مرد تحت تعقیب به کلانتر شهری دیگر می گیرد که در بین راه از سمت تعدادی راهزن و مزدور مورد حمله قرار میگیرد و از دست آنها به یک فروشگاه لباس در روستایی نزدیک پناه می برد و حالا باید هم از جان خود و هم از جان محکومی که در اختیارش است محافظت کند...
*
نسخه دوبله پارسی "هشت نفرت انگیز" (موسسههای داخلی مُعتبر) | سینک اختصاصی
داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیهکننده و خلبان پرآوازه آمریکایی از اواخر دهه 1920 تا اواسط دههٔ 1940 است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بود.
داستان دربارهی کشاورز استرالیایی است که پس از جنگ گالیپولی که در سال 1919 میلادی رخ داد، به ترکیه می رود تا به دنبال 3 پسر گمشده اش بگردد. زمانی که او در یک هتل استانبول اقامت می کند، با مردی بنام "آشی" آشنا می شود که مدیر هتل است و...
یک خلبان جوان نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا به نام پیت میچل، همراه با یک افسر مسئول رادار رهگیری، این فرصت را بدست می آورند که دوره آموزشی خود را در ایستگاه هوایی نیروی دریایی آمریکا سپری کنند. در ادامه، پیت یک روز قبل از شروع دوره آموزشی، متوجه می شود که...
برخی می کشند تا آنرا بدست آورند. او می کشد تا از آن حفاظت کند. در آینده ای نه چندان دور، هنگامی که زمین به ویرانگاهی بایر تبدیل شده است، یک دلاور و رزمجوی آمریکایی بنام الی تلاش می کند تا با حفظ راز کتاب مقدس خود آینده بشریت را نجات دهد...
«سامی» (لینی) مادر تنهایی است که با پسر کوچکش، «رودی» (کاکلین) در شهر کوچکی در شمال ایالت نیویورک زندگی آرام و بی سر و صدایی دارد. تا این که برادرش، «تری» (روفالو) به سراغ «سامی» می رود تا از او پول قرض بگیرد و زندگی با ثبات «سامی» را به هم می ریزد...