آوریل 1940. چشم جهان به نارویک، شهر کوچکی در شمال نروژ، منبع سنگ آهن مورد نیاز برای ماشین آلات جنگی هیتلر است. از طریق دو ماه جنگ شدید زمستانی، هیتلر اولین شکست خود را متحمل شد.
داستان فیلم در مورد مردی است که با وجود شجاع نبودن، اما مسئولیت بزرگی به او داده شده است؛ این که کل ذخیره طلای نروژ را در طول حمله به نروژ در زمان وقوع جنگ جهانی دوم از آلمان ها دور کند.
جینا دختربچه ای است که با یک اژدهای تازه متولد شده دوست می شود. آن دو با هم تصمیم می گیرند کریسمس را زیرورو کنند و به معنای واقعی کلمه این جشن را به آتش بکشند.
همه چیز از بیدار شدن یک موجود افسانهای به نام ترول، در رشته کوههای نروژ، آغاز میگردد. در همین حال، گروهی از قهرمانان گردهم میآیند تا به مبارزه با این هیولا بپردازند. طولی نمیکشد که .....
سیندرلا که زندگی سختی را در کنار نامادری اش و خواهرخوانده هایش می گذراند، یک روز به دل جنگل پر از برف پناه می برد. او در آنجا عده ای از مردان سلطنتی را در حال شکار می بیند و...
وقتی یک دوست سابق دوران کودکی مهمانی مجردی سباستین را به هم می زند و همه چیز را در مورد خودش می سازد، تنها یک حمله بیگانه می تواند آنها را وادار کند که خون بدشان را کنار بگذارند و دوباره به عنوان دو نفری که قبلا بودند، متحد شوند.
خانواده برود یک خانواده یهودی هستند که در نروژ زندگی می کنند. در حالی که حزب نازی هیتلر کنترل اروپا را به دست می گیرد، آنها با وحشت جنگ روبرو می شوند و به اردوگاه کار اجباری در آشویتس تبعید می شوند.
گروه رقص آمالی به فینال جهانی در فرانسه راه می یابند. آمالی که بین عشق میکائیل، اشتیاق مادر غایبش و آتش او برای رقص دوخته شده، باید انتخاب کند. او چه کسی خواهد شد؟